
خامنهای که علاقه بسیار به شبیهسازیهای تاریخی دارد، نزدیک به سه دهه قبل بلوچستان را به تنگه احد توصیف کرده است و به تبع او سیاستگذاران و مجریان نظام هم تلاش کردهاند این تنگه «استراتژیک» برای نظام را حفظ و لحظهای از آن غافل نشوند.
به گزارش رصد بلوچستان به نقل از رادیو زمانه، بلوچستان را این روزها با خبرهای تکراری اعدام میشناسیم. تنها در یک ماه گذشته دستکم ۲۰ نفر در شهرهای مختلف این منطقه به حکم قاضیان شرع اعدام شدهاند و شمار دیگری از زندانیان نیز با خطر اعدام روبرویند؛ دلیل این نامگذاری استعماری را میتوان بیش از هر مسئله دیگر به تفاوت «هویتی» اکثریت ساکن در بلوچستان با حکومت مرکزی مرتبط دانست.
اگر حکومت مرکزی و مذهب رسمی آن اسلام شیعی است، مذهب اکثریت در بلوچستان سنی است و اگر زبان رسمی و زبان حکومت و ملیت آن فارس و فارسی است، در بلوچستان اولویت نخست بلوچ بودن است و زبان عموم بلوچی.
جمهوری اسلامی از فردای استقرار در برخورد با این منطقه همانند دیگر مناطقی که هویتی غیر از پایههای ایدئولوژیک نظام داشتند، مانند کردستان، ترکمن صحرا و خوزستان سیاستی واحد در پیش گرفت؛ سرکوب و تحمیل محرومیت تا آنجا که در هویت شیعی- فارسی ادغام شوند. به همین منظور نیز به سرعت از مولویهایی که جانشین «سران قبایل» و گروه های سیاسی هویتخواه و برابری طلب شدند، سلب اعتبار کرد و به جای آنان پاسداران سرکوب را به منطقه گسیل داشت تا از «تنگه» استراتژیک نظام در شرق پاسداری کنند.
نگاه امنیتی به بلوچستان به نخستین سالهای استقرار جمهوری اسلامی باز میگردد؛ آنهنگام که همانند آنچه که در خرمشهر (محمره) رخ داد، کانونهای خلق بلوچ و جریانهای سیاسی مترقی را سرکوب کرد و اندکی بعد حفاظت از منطقه را به سپاه شرق – سپاه ثارالله- سپرد.
حاصل این رویکرد امنیتمحور که با تحمیل محرومیت همراه بوده است قرار گرفتن بلوچستان در انتهای جدول شاخصهای توسعه اجتماعی و اقتصادی است. استانی با بالاترین نرخ بیکاری، بالاترین جمعیت زیرخط فقر، کمترین نرخ باسوادی، بیشترین نرخ بازماندگی از تحصیل و «نابرخوردارترین» استان ایران با فاصله اندکی پائینتر از کردستان و آذربایجان غربی.
به روایت گزارشهای رسمی جمعیت غالب بلوچستان بلوچ هستند و در آخرین پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان هم بر هویت بلوچی خود تاکید داشتهاند. بلوچها اگرچه به لحاظ جمعیتی در اکثریتاند اما سهمشان از خدمات و امکانات رفاهی و مدیریت اگر نگوییم نزدیک به صفر، اندک و بسیار ناچیز است.
نتایج یک پژوهش در میان بلوچهای شهر #دزاپ، مرکز استان و برخوردارترین منطقه استان، بیانگر احساس محرومیت زیاد و خیلی زیاد بیش از ۶۰ درصد آنان در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. ۷۲,۷۱ درصد گفتهاند به لحاظ فرهنگی و اجتماعی احساس محرومیت زیاد یا خیلی زیاد دارند. ۶۹,۴ درصد این احساس را در بعد سیاسی داشتند و ۶۲,۳ درصد نیز به لحاظ اقتصادی.
فراموش نکنید دزاپ در مرکز استان یکی از بزرگترین کانونهای حاشیهنشینی است و جمعیت غالب مناطق حاشیه نشین هم بلوچهایی که از دیگر شهرها و روستاها به امید یافتن کار به مرکز استان آمدهاند.
بیش از نیمی (۵۱,۵ درصد) از جمعیت استان ساکن مناطق روستایی است؛ رقمی دو برابر نرخ روستانشینی در کشور که ۲۶ درصد گزارش شده است. مرکز آمار جمعیت بلوچستان در سال ۱۳۹۵ را ۲ میلیون و ۷۷۵ هزار نفر اعلام کرد که از این تعداد یک میلیون و ۴۲۹ هزار نفر در روستاها – اغلب بدون دسترسی به حداقل خدمات عمومی – سکونت دارند.
از هر چهار نفر جمعیت روستایی استان بیش ازسه نفر (۷۶,۴ درصد) زیر خط فقر قرار دارند. این شاخص برای جمعیت شهری ۴۳,۵ درصد تخمین زده شده است. به بیان دیگر حدود یک میلیون و ۱۰۰ هزار نفر از جمعیت روستایی و ۵۸۰ هزار و ۵۵۰ نفر از جمعیت شهری درآمدی کمتر از خط فقر استانی دارند و یک میلیون و ۶۸۰ هزار نفر از کل جمعیت استان (۶۰ درصد) زیر خط فقر زندگی میکنند.